BOOS

 

بچه ها در ناهار خوری مدرسه به صف ایستاده بودند و سر میز یک سبد سیب بود که روی آن نوشته بود :
فقط یکی بردارید ، خدا ناظر شماست !!!
در انتهای میز ، یک سبد شکلات و شیرینی بود ! یکی از بچه ها رویش نوشت :
هر چند تا می خواهید بردارید ! خدا مواظب سیبهاست !!!

.

.

باز هم خواب ریاضی دیده ام
خواب خطهای موازی دیده ام
خواب دیدم میخوانم ایگرگ زگوند
خنجر دیفرانسیل هم گشته کند
از سر هر جایگشتی میپرم
دامن هر اتحادی میدرم
دست و پای بازه ها را بسته ام
از کمند منحنی ها رسته ام
شیب هر خط را به تندی میدوم
گوش هر ایگرگ وشی را میجوم
گاه در زندان قدر مطلقم
گاه اسیر زلف حد و مشتقم
گاه خط را موازی میکنم
با توان ها نقطه بازی میکنم
لشگری تمرین دارم بی شمار
تیمی از فرمول دارم در کنار
ناگهان دیدم توابع مرده اند
پاره خط و نقطه ها پژمرده اند
کاروان جذرها کوچیده است
استخوان کسرها پوسیده است
از لگ و بسط و نپر آثار نیست
ردپایی از خط و بردار نیست
هیچکس را زین مصیبت غم نبود
صفر صفرم هم دگر مبهم نبود
آری آری خواب افسون میکند
عقده را از سینه بیرون میکند
مردم زین ایکس و ایگرگ داد داد
روزهای بی ریاضی یاد باد !!!

.

.

بازگرد ای خاطرات کودکی
بر سوار اسبهای چوبکی
خاطرات کودکی زیباترند
یادگاران کهن ماناترند
درسهای سال اول ساده بود
آب را بابا به سارا داده بود
درس پند آموز روباه و کلاغ
روبه مکار و دزد دشت و باغ
روز مهمانی کوکب خانم است
سفره پر از بوی نان گندم است
کاکلی گنجشککی باهوش بود
فیل نادانی برایش موش بود
با وجود سوز و سرمای شدید
ریزعلی پیراهن از تن میدرید
تا درون نیمکت جا میشدیم
ما پر از تصمیم کبری میشدیم
پاک کن هایی ز پاکی داشتیم
یک تراش سرخ لاکی داشتیم
کیفمان چفتی به رنگ زرد داشت
دوشمان از حلقه هایش درد داشت
گرمی دستان ما از آه بود
برگ دفترها به رنگ کاه بود
مانده در گوشم صدایی چون تگرگ
خش خش جاروی با پا ، روی برگ
همکلاسی های من یادم کنید
باز هم در کوچه فریادم کنید
همکلاسی های درد و رنج و کار
بچه‌های جامه‌های وصله‌دار
بچه‌های دکه خوراک سرد
کودکان کوچه اما مرد مرد
کاش هرگز زنگ تفریحی نبود
جمع بودن بود و تفریقی نبود
کاش میشد باز کوچک می‌شدیم
لااقل یک روز کودک می‌شدیم
یاد آن آموزگار ساده پوش
یاد آن گچ ها که بودش روی دوش
ای معلم یاد و هم نامت بخیر
یاد درس آب و بابایت بخیر
ای دبستانی‌ترین احساس من
بازگرد این مشق‌ها را خط بزن

 

.

.

عشق => سرکاری
محبت => تظاهر
مهربونی => مسخرست
وفا => مرده
عهد و پیمون => دلخوشی
عاطفه => تموم شده
مهر => مدرسه‌ها باز میشه

.

.

در مدرسه زندگی در کلاس دنیا ، سر زنگ املا
یادمان باشد برای محبت تشدید بگذاریم تا نیم نمره از مهربانی کم نشود

.

.

معلم اضیظم
عذ اینکه به من خاندن و نوشطن عاموخطی حذار بار اضط ممنونم !

.

.

صبحی مادری برای بیدار کردن پسرش رفت
مادر : پسرم بلند شو ، وقت رفتن به مدرسه است
پسر : اما چرا مامان ؟ من نمی خوام برم مدرسه
مادر : دو دلیل به من بگو که چرا نمی خوای بری مدرسه
پسر : یک اینکه همه بچه ها از من بدشون می یاد
دوم اینکه همه معلم ها از من بدشون می یاد
مادر : اُه خدای من ! این که دلیل نمیشه ، زود باش تو باید بری به مدرسه
پسر : مامان دو دلیل برام بیار که من چرا باید برم مدرسه ؟
مادر : یک اینکه تو الآن پنجاه و دو سالته ، دوم اینکه تو مدیر مدرسه هستی !

.

.

اینم شعر کامل باز باران با ترانه !!!

باز باران
با ترانه
با گوهرهای فراوان
می خورد بر بام خانه
من به پشت شیشه تنها
ایستاده : در گذرها
رودها راه اوفتاده
شاد و خرم
یک دو سه گنجشک پرگو
باز هر دم
می پرند این سو و آن سو
می خورد بر شیشه و در
مشت و سیلی
آسمان امروز دیگر
نیست نیلی
یادم آرد روز باران
گردش یک روز دیرین
خوب و شیرین
توی جنگل های گیلان
کودکی دهساله بودم
شاد و خرم
نرم و نازک
چست و چابک
از پرنده
از چرنده
از خزنده
بود جنگل گرم و زنده
آسمان آبی چو دریا
یک دو ابر اینجا و آنجا
چون دل من
روز روشن
بوی جنگل تازه و تر
همچو مِی مستی دهنده
بر درختان میزدی پر
هر کجا زیبا پرنده
برکه ها آرام و آبی
برگ و گل هر جا نمایان
چتر نیلوفر درخشان
آفتابی
سنگ ها از آب جسته
از خزه پوشیده تن را
بس وزغ آنجا نشسته
دم به دم در شور و غوغا
رودخانه
با دوصد زیبا ترانه
زیر پاهای درختان
چرخ می زد ، چرخ می زد همچو مستان
چشمه ها چون شیشه های آفتابی
نرم و خوش در جوش و لرزه
توی آنها سنگ ریزه
سرخ و سبز و زرد و آبی
با دوپای کودکانه
می پریدم همچو آهو
می دویدم از سر جو
دور می گشتم ز خانه
می پراندم سنگ ریزه
تا دهد بر آب لرزه
می کشانیدم به پایین
شاخه های بید مشکی
دست من می گشت رنگین
از تمشک سرخ و وحشی
می شنیدم از پرنده
داستانهای نهانی
از لب باد وزنده
راز های زندگانی
هرچه می دیدم در آنجا
بود دلکش ، بود زیبا
شاد بودم
می سرودم :
روز ! ای روز دلارا !
داده ات خورشید رخشان
این چنین رخسار زیبا
ورنه بودی زشت و بی جان !
این درختان
با همه سبزی و خوبی
گو چه می بودند جز پاهای چوبی ؟
گر نبودی مهر رخشان !
روز ! ای روز دلارا !
گر دلارایی ست ، از خورشید باشد
ای درخت سبز و زیبا
هرچه زیبایی ست از خورشید باشد
اندک اندک ، رفته رفته ، ابرها گشتند چیره
آسمان گردیده تیره
بسته شد رخساره خورشید رخشان
ریخت باران ، ریخت باران
جنگل از باد گریزان
چرخ ها می زد چو دریا
دانه های گرد باران
پهن می گشتند هر جا
برق چون شمشیر بران
پاره می کرد ابرها را
تندر دیوانه غران
مشت می زد ابرها را
روی برکه مرغ آبی
از میانه ، از کناره
با شتابی
چرخ می زد بی شماره
گیسوی سیمین مه را
شانه می زد دست باران
بادها با فوت خوانا
می نمودندش پریشان
سبزه در زیر درختان
رفته رفته گشت دریا
توی این دریای جوشان
جنگل وارونه پیدا
بس دلارا بود جنگل
به ! چه زیبا بود جنگل
بس ترانه ، بس فسانه
بس فسانه ، بس ترانه
بس گوارا بود باران
وه چه زیبا بود باران
می شنیدم اندر این گوهرفشانی
رازهای جاودانی ، پند های آسمانی
بشنو از من کودک من
پیش چشم مرد فردا
زندگانی – خواه تیره ، خواه روشن
هست زیبا ، هست زیبا ، هست زیبا !
گلچین گیلانی

ارسال در تاريخ سه شنبه 19 مهر 1390برچسب:نوشته های زیبای ماه مهر و بازگشایی مدارس, توسط سامان

معجزه 5دلاری

وقتی سارا دخترک هشت ساله ای بود ، شنید که پدر و مادرش درباره برادر کوچکترش صحبت می‌کنند ؛ فهمید که برادرش سخت بیمار است و آنها پولی برای مداوای او ندارند ، پدر به تازگی کارش را از دست داده بود و نمی توانست هزینه جراحی پرخرج برادر را بپردازد ! سارا شنید که پدر آهسته به مادر گفت : فقط معجزه میتواند پسرمان را نجات دهد ! سارا با ناراحتی به اتاق خوابش رفت و از زیر تخت قلک کوچکش را در آورد ، قلک را شکست ، سکه ها را روی تخت ریخت و آنها را شمرد ، فقط پنج دلار !
بعد آهسته از در  پشتی خانه خارج شد و چند کوچه بالاتر به داروخانه رفت ، جلوی پیشخوان انتظار کشید تا داروساز به او توجه کند ولی داروساز سرش شلوغ تر از آن بود که متوجه بچه ای هشت ساله شود !
دخترک پاهایش را به هم میزد و سرفه میکرد ولی داروساز توجهی نمیکرد ، بالاخره حوصله سارا سر رفت و سکه ها را محکم روی شیشه پیشخوان ریخت !!! داروساز جا خورد ، رو به دخترک کرد و گفت : چه میخواهی ؟ دخترک جواب داد :‌ برادرم خیلی مریض است ، میخواهم معجزه بخرم ! داروساز با تعجب پرسید : میخواهی چه بخری ؟ دخترک توضیح داد : برادر کوچک من ، داخل سرش چیزی رفته و پدرم میگوید که فقط معجزه می تواند او را نجات دهد ، من میخواهم معجزه بخرم ، قیمتش چند است ؟ داروساز گفت : متأسفم دختر جان ، ولی ما اینجا معجزه نمی فروشیم ! چشمان دخترک پر از اشک شد و گفت : شما را به خدا ، او خیلی مریض است ، پدرم پول ندارد تا معجزه بخرد ، این هم تمام پول من است ، من کجا میتوانم معجزه بخرم ؟
مردی که گوشه ایستاده بود و لباس تمیز و مرتبی داشت ، از دخترک پرسید چقدر پول داری ؟ دخترک پولها را کف دستش ریخت و به مرد نشان داد ! مرد لبخندی زد و گفت : آه چه جالب ، فکر میکنم این پول برای خرید معجزه برادرت کافی باشد ! بعد به آرامی دست او را گرفت و گفت :‌ من میخواهم برادر و والدینت را ببینم ، فکر میکنم معجزه برادرت پیش من باشد ! آن مرد دکتر آرمسترانگ ، فوق تخصص مغز و اعصاب در شیکاگو بود !
فردای آن روز عمل جراحی روی مغز پسرک با موفقیت انجام شد و او از مرگ نجات یافت ، پس از جراحی ، پدر نزد دکتر رفت و گفت : از شما متشکرم ، نجات پسرم یک معجزه واقعی بود ! میخواهم بدانم بابت هزینه عمل جراحی چقدر باید پرداخت کنم ؟
دکتر لبخندی زد و گفت :‌ فقط پنج دلار

ارسال در تاريخ سه شنبه 19 مهر 1390برچسب:داستان عاشقانه, توسط سامان

 

 

میدوزم
شادی را به غم / زیاد را به کم
درخت را به ریشه / گاهی را به همیشه
ستاره را به آسمان / زمین را به کهکشان
کهنه را به نو / و خودم را به تو
.


نفهمیدم چرا « نیازمندیهای همشهری » آگهی مرا قبول نکرد !
آگهی درباره ی تو بود !!! نوشته بودم : به تو نیاز دارم !
.


چنان کاری دلت با قلب من کرد / که موج زلزله با ارگ بم کرد
.

ای بهار بوسه در بزم بلور / چشم بد از چشم زیبای تو دور
.

پیشانی ام ، سجده گاه لبهایت / چشمانم ، میعادگاه قدم هایت
دستانم ، تکیه گاه خستگی هایت / و قلبم حریم دلتنگی هایت
تمامی اینها ، ارزانی نیم نگاهت
.

حضور آرامت مدتهاست در کنارم نیست
ولی یاد تو مهمان همیشگی قلبم است
.

دلم میخواست که رویاها مثل آرزوها بودن و آرزوها به حقیقت میپیوستن
چون توی رویاهام من همیشه با توام
.

از مهربانی  لبریز می شود پیاله ی جانم وقتی به یاد تو می افتم
.

غصّه ی محترم : لطفا مزاحم تنهایی من نشو ، حالا که نگارم ترکم کرده قلدری میکنی ؟
از ما تنهاتر گیر نیاوردی ؟
.

تا کور نگشته دیدگانم ، تو بیا / تا مور نخورده استخوانم ، تو بیا
گر آمدی و ندیدی از من چیزی / از بهر تماشای مزارم تو بیا
.

امیدواری در چشمانت میدرخشد و مهربانی در قلبت موج میزند
ای نگاهت آفتاب ! دلت دریا ! وجودت می ارزد به کل دنیا
.

آسمان همچون دل من روشن از جلوه های مهتاب است
امشب از خواب گریزانم که خیال تو خوش تر از خواب است
.

شانه های عاشقان گر تکیه گاه اشک هاست / پس چرا بر شانه ام اشکی نمیریزد کسی ؟
.

عاشقی مثل فوتبال میمونه ، اگه مهربونی کنی گل میخوری !
.

اینجا به جز دوری تو ، چیزی به من نزدیک نیست
.

تا زمانی که دلم پیش خدا پر نکشد / تا زمانی که اجل خط و نشانی نکشد
دارمت دوست به حدی که خدا می داند / راز این قصه فقط باد صبا می داند
.

چه غریب اند دوستت دارم هایی که نوشته میشوند ولی خوانده نمیشوند !!!
.

 
خلا در فضا نیست !!! در آغوش من است که خالی شده از تو !!!
.

کسایی که به فکرمون هستن رو به گریه می اندازیم و گریه می کنیم برای کسایی که به فکرمون نیستند !!! و ما به فکر کسایی هستیم که هیچوقت برامون گریه نمی کنند !!!
.

صداقت تنها امتحانی است که در آن نمی توان تقلب کرد
پس صادقانه به یادتم

 

ارسال در تاريخ سه شنبه 19 مهر 1390برچسب:جملات عاشقانه, توسط سامان
ادامه مطلب مورد نظر رمز دارد.
لطفا رمز عبور مربوط به مطلب را وارد کرده ، دکمه تایید را کلیک کنید.
جهت دسترسی به این مطلب ابتدا عضو شوید


ادامه مطلب...
ارسال در تاريخ سه شنبه 19 مهر 1390برچسب:اصطلاحات طنز انگلیسی به فارسی, توسط سامان

 

یک صندلی خالی کنار رویاهایم از آن توست ، بنشینی یا بروی ، دوستت دارم
.
.
اگه منو دوست داری که هیچ ، اما اگه نداری تو غلط می کنی !!!
.
.
چیه فکر کردی یه اس ام اس جدیده ؟ یا فکر کردی کارت دارم ؟
نه بابا !!! فقط می خواستم بگم دوستت دارم
.
.

برو پایین ، برو دیگه !!! نه بخدا سرکاری نیست !!!
حالا میخوای برو بالا
ولی بدون بالا بری ، پایین بیای ، دوسِت دارم
.
.
ghasam be LOVE pakam / ze eshghe U halakam
ey gole rishe rishe / I LOVE U hamishe
.

عشق همواره با اشک آلوده است و دوست داشتن سراپا یقین است و شک ناپذیر
.
.
عشق در دریا غرق شدن است ولی دوست داشتن در دریا شنا کردن !!!
.
.
دوسِت دارم به اندازه ستاره های آسمون / کی میدونه که چندتاس ؟ فقط خدای مهربون
.
.
عشقو برات کشیدم میون موج دریا / رو ماسه هاش نوشتم دوستت دارم یه دنیا

.

.

اگه بگی دوست دارم , دنیاتو زیبا میکنم / هرچی کویره خسته رو , واسه تو دریا میکنم
اگه بگی دوست دارم , نفس میشم برای تو / تا آخر راه می مونم , عاشق نمیشم جونه تو
.
.
دوستم داری یا نداری ؟ منتظر جوابتم / قسم به قلب عاشقم یه جورایی خرابتم
چیزی نگو من میدونم ، داری بهونه میگیری / حالا جریمت میکنم ، سه بار بگو دوستم داری !!!
.
.
در طلوع یک دوستی هرگز غروبی نیست ! پس زندگی کن برای کسی که دوستش داری
.
.
تمام لحظه های دنیا واسه زمانیه که اصلا انتظارشو نداری و هیچ لذتی بالاتر از دوست داشتن نیست !!! پس حالا که انتظارشو نداری ، دوست دارم !
.
.
۳
۳
برو پایین ، سرکاری نیست
۳
۳
یه کم دیگه بری میرسی ، باور کن سرکار نیستی
۳
۳
۳فارشی دوستت دارم
.
.
تو را برای تو دوست دارم و زندگی را برای نفس های تو

ارسال در تاريخ دو شنبه 18 مهر 1390برچسب:*اس ام اس دوست دارم *, توسط سامان

 

خوشبختی من در بودن با توست و روز رسیدن به تو ، تقدیر خوشبختی من است
تو آمدی و عمیق ترین نگاه را از میان چشمان دریایی ات به وصال قلبم نشاندی
زیباترین گلهای دنیا تقدیم به تو
روز یکی شدنمان را از صمیم قلب تبریک میگویم
.

.
بهترین آهنگ زندگی من تپش قلب توست
و قشنگ ترین روزم ، روز پیوند با تو
.
.
.
یک تکه بلور از جنس حضور ، یک یاس سپید از رنگ امید
با هرچی وفاست از سوی خدا ، همه تقدیم تو باد
عزیزم امروز فراموش نشدنی ترین روز زندگیمه
سالروز ازدواجمان مبارک
.
.
.
خوب است و قشنگ این که دلگیر شویم
در دام دل شکسته زنجیر شویم
ای عشق همیشه از خدا میخواهم
کنار من باشی و پا به پای هم پیر شویم
.

.
به سلامتی زنجیری که صد سال زیر برف و بارون می مونه ، می پوسه ولی از هم جدا نمیشه
امیدوارم بمونیم بپوسیم ولی از هم جدا نشیم
.
.
.

من در چشم تو کتاب زندگی را میخوانم و هر بار که مژه های تو به هم می خورد ، یک صحفه از این زندگی را برای من ورق میزند
سالروز یکی شدنمان مبارک
.
.
.
هر روز با شوق دیدنت چشم میگشایم و وقتی تو را در کنارم میبینم دوست دارم بارها و بارها در برابر معبود زانو بزنم و سجده شکر کنم که چون تویی را به من هدیه داد
.

.
؟؟؟ سال از پیوندمان گذشت
ای کاش گذر زمان در دستم بود تا لحظه های با تو بودن را آنقدر طولانی میکردم که برای بی تو بودنم وقتی نمیماند !
.
.
.
از وقتی با همیم روزها و روزها گذشته ! چه تلخ و چه شیرین معبود را شاکرم که در تلخیها کنارم بودی و شادیها را به کامم شیرین تر کردی
عزیز لحظه های بی قراریم ، سالگرد ازدواجمان مبارک
.
.
.
چه لطیف است حس آغازی دوباره !
و چه زیباست رسیدن دوباره به روز زیبای آغاز تنفس !
و چه اندازه عجیب است ، روز ابتدای بودن !
و چه اندازه شیرین است امروز !
روزی که آغاز شدیم !
سالگرد ازدواجمون مبارک
.

.
هیچ اتفاقی در دنیا مهمتر از انتخاب یک همسفر برای بقیه عمر نیست
همسفر همیشگی من ، سالگرد پیوندمان مبارک
.
.
.
در خالصانه ترین گوشه قلبم ، آنجا که خبری از تاریکی نیست یاد تو میدرخشد
سالروز پیوندمان مبارک
.
.
.
زیباترین آغاز را با تو تجربه کردم ، پس تا زیباترین پایان با تو می مانم
همسرم ! سالگرد پیوندمان مبارک

ارسال در تاريخ یک شنبه 17 مهر 1390برچسب:اس ام اس و متن تبریک سالگرد ازدواج, توسط سامان

 

واست عصرونه آوردم
<=@=@=@=@==
یه سیخ گوجه ! خودتم که جیگری !
.
.
صدای باران زیباترین ترانه خداست که طنینش زندگی را برای ما تکرار می کند ؛ نکند فقط به گل آلودگی کفشهایمان بیندیشیم !!!
.
.
هرچه دلدار بکرد با دل ما خوش باشد / خوش بسوزد دل ما گر دل او خوش باشد
ما که رفتیم ولی یاد دلش در دل ماست / خوش بمانم که اگر بی دل ما خوش باشد
.

آخرش حرف خودم شد ، اومدی شدی نگارم / عطر موهای تو پیچید تو تموم روزگارم
تورو از خدا میخواستم توی تک تک دعاهام / اومدی گفتی می مونی تو تموم آرزوهام
.
.
قلب ها شیشه های احساسند ، تقدیم به وجودی که احساس قلبش منم
.
.
به سلامتی کسی که وقتی فندک خرید ، کبریتش رو دور ننداخت !!!
.
.

اگر از خدا چیزی خوستی نخواه که کسی باشی بلکه بخواه که دنیای کسی باشی !!!
.

اض ثمیم غلبم دوسطت دارم ! غلت غلوت دوستت دارم !
.
.
عشق معمولا نوعی عذاب است اما محروم بودن از آن مرگ است
.
.
کاش بتوانیم آن صیاد خوش قلبی باشیم که با تور محبت بهترین ها را صید می کند :
قلب ها را
.
.
من تنها هستم اما تنها من نیستم !
.

 

شبی گفتم به سیگارم که از جانم چه می خواهی ؟ / نوشت با خط دود خود به دردت می خورم گاهی
تو بر من می نهی آتش که درد خود کنی تسکین / منه بیچاره میسوزم تو از حالم چه میدانی ؟
.
.
سلامتی هر کس که درونش داره میسوزه اما ترجیح میده لبهاش رو به هم بدوزه
.
.
تو فقط بمون کنارم / میشکنه بی تو حصارم
تو که میدونی به جز تو / تو دلم کسی ندارم
.

گر توانی ای صبا بگذر شبی در کوی او / ور دلت خواهد ببر از ما پیامی سوی او
گر دلم را بینی آنجا گو حرامت باد وصل / من چنین محروم و تو پیوسته همزانوی او
.
.
کاش مُردگان قبل از آنکه بمیرند ، چشم های تو را می دیدند !!!
.
.
با ارزش ترین چیز در زندگی ، دل آدم هاست !!! اگه کسی بهت سپردش ، امانت دار خوبی باش

 

 

ارسال در تاريخ یک شنبه 17 مهر 1390برچسب:اسمس و جملات عاشقانه با حال, توسط سامان

 

 

زندگی شاید همین باشد ، یک فریب ساده و کوچک ، آن هم از دست کسی که تو دنیا را جز با او و جز برای او نمی خواهی !!!
.
.
نمیدانم بگویم بمان یا برو ؟؟؟ چرا که باور کرده ام به هیچ فعلی پایبند نیستی !!!
.
.
چه فرقی میکنه که من عاشق تو باشم یا عاشق رنگین کمان ، وقتی هردو هفت خطید !!!
.
.
دست از سرم بردار برو / ندارم حوصله ی این حرفارو !
همه یادگاریات بخوره تو سرت / نه خودتو میخوام نه دردسرت !
.

چه داروی تلخی است :
وفاداری به خائن ، صداقت با دروغگو و مهربانی با سنگدل
.
.
یکی را آرزو کردی و رفتی / برایش پرس و جو کردی و رفتی
تو هم تا آبرو از من گرفتی / مرا بی آبرو کردی و رفتی
.
.

عاشق شدم و عذاب را فهمیدم / رنجیدن و اضطراب را فهمیدم
در چشم تو عشق را ندیدم اما / معنای دل کباب را فهمیدم
هر روز خطاهای تو را بخشیدم / تا بخشش بی حساب را بخشیدم
.
.
دیگر هیچ چیز مشترکی بین ما نیست ، تنها آسمانمان یکیست !!!
.

“دوستت دارم” تکیه کلام تو بود ، من بی جهت به آن تکیه داده بودم !!!
.
.
حضورت در کنار من معجزه نبود ، نبودنت هم فاجعه نیست !
فردا روزِ دیگری برای من خواهد بود ، بیشتر از این برایت اشک نخواهم ریخت !
.
.
عجب جوش و خروشی بود عشقت / خراب باده نوشی بود عشقت
بهشتم را به سیبی داد بر باد / عجب آدم فروشی بود عشقت
.

با عشق به من خیانت کردی / دل دادم و تو رد امانت کردی
رفتی و چه آسوده ز من دل کندی / هر دو قلمت خرد اگر برگردی !
.
.
هر که را دیدم خیانت کرد و رفت / هر که با من بود یار من نبود
هر که آمد بر دلم زخمی گذاشت / خود ندانستم از این غمها چه سود ؟
.
.
امروز دیگه نسبت به تو حسی ندارم / بخوای میگم دوست دارم ، اما ندارم

 

ارسال در تاريخ یک شنبه 17 مهر 1390برچسب:اس ام اس شکایت و جملات 2رویی و خیانت, توسط سامان

 

 

سیب به درخت چسبیده ، به قانون نیوتن دهن کجی می کند
.

از سوراخ سقف پشه بندم ، پشه چکه می کند
.

برای اینکه آدم خوش بینی شود ، بینی اش را عمل کرد
.

چشم در اثر خستگی ، آب ریزش بینی پیدا کرد
.

آدم شنوا و ناشنوا سکوت را یکسان می شنوند
.

عنکبوت کنج اتاق نشسته بود و تار می زد
.

برای این که شیرکاکائو بخوره ، رفت و یه گاو قهوه ای خرید
.

 

به عقیده گربه ، خوشمزه ترین میوه درخت پرنده است
.

حتی نور هم در ترافیک تهران دیر به مقصد میرسد
.

جوانی که بختش باز نمیشد به کلیدسازی مراجعه کرد
.

کاش خوشبختی شتری بود که در خانه ی من هم میخوابید
.

جوانی که آرزوهایش بر باد رفته بود ، از اداره هواشناسی شکایت کرد
.

مرگ کسی را خبر نمی کند ولی مرگ دیگران مخبر مرگ ماست
.

اگر فشار نبود ، کسی نمی توانست از زغال الماس بسازد
.

آخرین ایستگاه زندگی ، مرگ است
.

خالی ترین ظرفها بلندترین صداها را میدهند
.

جهنم واقعی ، وجدان معذب است
.

در بستر خشک رودخانه ، بر مزار ماهی ، گل تشنه می روید
.

بعضی ها ، بارشان بار است و بعضی هیچی بارشان نیست
.

برای اینکه در زندگی دلسرد نشه ، هیچ وقت آب یخ نمی خورد
.

عکس ، توقف زمان است
.

آسمان به زمین آمد ، دید خبری نیست
.

عمر صرف به پایان رساندن خودش می شود
.

جغد عینک افتابی زد و به تماشای روز نشست
.

شب از تاریکی می ترسید ، به دامان صبح پناه برد
.

برای این که در جریان باشه وسط رودخونه نشست

 

ارسال در تاريخ یک شنبه 17 مهر 1390برچسب:جملات جالب و کاریکلماتور, توسط سامان

 

Love can touch you just one time but it can last for a life time
شاید عشق فقط یه بار تو رو مبتلا کنه ولی ممکنه یه عمر طول بکشه !!!
.
.
.
Love is when you don’t want to go to sleep because reality is better than a dream
عشق یعنی هیچوقت نخوای بخوابی چون حقیقت قشنگتر از رویاست !!!
.
.
.
Treat life as sea , heart as the seashore and FRIENDS like the waves
It never matters how many waves are there ?
What matters is which one touches the seashore
زندگی مثل دریا ، قلب مثل ساحل و دوستان مثل موج دریا هستن
مهم نیست چندتا موج توی دریا باشه
مهم اینه که کدوم موج ساحل رو لمس می کنه
.
.
.
Don’t fall in love with someone you can live with
fall in love with someone you can’t live without
عاشق کسی نباش که بتونی باهاش زندگی کنی
عاشق کسی باش که بدون اون نتونی زندگی کنی
.
.
.
When you love someone , it’s something
When someone loves you, it’s another thing
When you love the person who loves you back
It’s everything
وقتی کسی رو دوست داری ، این یه چیزه !!!
وقتی کسی تو رو دوست داره ، این یه چیز دیگه !!!
اما وقتی کسی رو دوست داری که تو رو دوست داره
این یعنی همه چیز !!!!

.

.

.

Love is like heaven , but it can hurt like hell
عشق همچون بهشت است اما می تواند مانند جهنم عذاب آور باشد
.
.
.
Why do you say you love me , if you are only going to leave me ?
چرا گفتی دوستم داری وقتی قصد داشتی ترکم کنی ؟
.
.
.
People need love even when they don’t deserve it !!!
انسانها به عشق نیاز دارند حتی وقتی که سزاوارش نیستند !!!
.
.
.
Love is the beginning of all the joy which nature has store for us
عشق آغاز تمام لذتهایی است که طبیعت برای ما در نظر گرفته است
.
.
.
Do you love me because I am beautiful or am I beautiful because I am loved ?
دوستم داری چون زیبا هستم یا زیبا هستم چون عاشقمی ؟
.
.
.
Love is non stop like sea
Its trust like blind
Its shine like star
Its warm like sun
Its soft like flower
AND
Its beautiful like YOU
عشق مثل دریا هرگز متوقف نمیشه
عشق مثل یه آدم کور اطمینان میکنه
عشق مثل ستاره میدرخشه
عشق مثل خورشید گرم میکنه
عشق مثل گل ها لطیفه
و
عشق درست مثل تو زیباست
.
.
.
morning or night you are light
big or small you are all
young or old you are gold
far or near you are dear
شب یا روز ، تو روشنی
کوچیک یا بزرگ ، تو همه چیزی
پیر یا جوون ، تو با ارزشی
دور یا نزدیک ، تو عزیزی

ارسال در تاريخ یک شنبه 17 مهر 1390برچسب:جملات انگلیسی و لاتین زیبا, توسط سامان

صفحه قبل 1 ... 5 6 7 8 9 ... 12 صفحه بعد